وداع اهالی سینما با زندهیاد «آتیلا پسیانی»
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۷۰۷۴۸
به گزارش قدس آنلاین، مراسم وداع با زندهیاد آتیلا پسیانی روز پنجشنبه با حضور هنرمندان عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون مقابل پهنه رودکی تهران برگزار شد.
در این مراسم رضا کیانیان، پژمان بازغی، سیروس مقدم، بهزاد اویسی، رامبد جوان، سحر دولتشاهی، پریناز ایزدیار، سیاوش خیرایی، محمد چرمشیر، مهوش وقاری، حسسن معجونی، مستانه مهاجر، صابر اَبَر و بازیگران و فعالان حوزه سینما و تئاتر حضور داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رضا کیانیان با تاکید بر روحیه پرکار آتیلا پسیانی گفت: اگر آتیلا بود میگفت خوب باشید، خوب باشیم، تا بتوانیم کار کنیم. من به همه اعضای خانواده او میگویم به این دلیل که برای کار کردن آمدیم، باید به این راه ادامه بدهیم. همانطور که فروغ فرخزاد شاعر گفت: « پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مردنی است».
این بازیگر با اشاره به اینکه راه و نگاه آتیلا پسیانی ادامه خواهد داشت، افزود: اگر امروز آتیلا نیست اما هزاران آتیلا روی صحنه کار میکنند. اگر او بود هم میگفت به کارتان ادامه بدهید. من هم این دیدگاه را قبول دارم از شما هم میخواهم کار کنید و ادامه دهید.
خانه سینما خانه آتیلا بود
پژمان بازغی با بیان اینکه انجمن بازیگران سینما و خانه سینما خانه آتیلا بود و هست، گفت: نام اون تابناک خواهد ماند. انجمن صنفی خود را صاحب این سوگ میداند و به یاد خانم جمیله شیخی مراتب تسلیت خود را به خانواده ایشان میرساند.
این بازیگر ادامه داد: فقدان هر بازیگر اندوه بزرگیاست بر روح و جان ما اما این پایان خاطره نیست.
نترسیدن از ویژگیهای آتیلا پسیانی بود
رامبد جوان با اشاره به دوستداران فراوان مرحوم پسیانی، بیان کرد: نمیدانم چرا الان باید اینجا ایستاده باشم و در نبود تو درباره تو حرف بزنم؛ این مراسم صاحبان زیادی دارد زیرا در طول سالها فعالیت پسیانی، همه به او علاقهمند شدند. وقتی ستاره (دختر آتیلا پسیانی) گفت «به عنوان صمیمیترین رفیق آتیلا توی مراسم حرف بزن»، نفسم بند آمد که از تو چه بگویم. آمدم تا از طرف همه رفیق هایت بگویم.
این کارگردان ادامه داد: آتیلا جان حالا خود را رها میکنم در تو خیلی چیزها در ذهنم زنده میشود، اما اگر بخواهم یکی را از ویژگیهای تو را انتخاب کنم نترسیدن است. تو هیچ وقت نترسیدی. تو به ما جرأت دادی تصمیم بگیریم و این انتخاب را زندگی کنیم. آتیلا تا زندهام جای بزرگی در قلب و روحام داری.
آتیلا در تکتک جزییات رفتاری فردی اصیل بود
آروند دشتآرا از هنرمندان عرصه سینما نیز با اشاره به اینکه آتیلا پسیانی شبیه هیچکس نبود، گفت: آتیلا شبیه خودش بود از چند فرسنگی مشخص بود تئاتری که در حال اجرا است، نتیجه فعالیت او است. آتیلا در تکتک جزییات رفتاری، فردی اصیل بود. او مانند یک جعبه ابزار بزرگ بود و تعداد زیادی کلید داشت. وقتی با او همکاری میکردم، حضور درخشان و باو نکردنی داشت، فکر نمیکنم این شکل نگاه به بازیگری را دیگر بتوانیم داشته باشیم.
این کارگران درباره شیوه آموزش بازیگری توسط آتیلا پسیانی بیان کرد: آتیلا به بازیگر اجازه میداد اشتباه کند و از این راه به او بازیگری را درس میداد. او ما را تشویق میکرد که اشتباه کنیم و ماجراجو باشیم. این شکل نگاه او به بازیگری ما را شجاع کرد و اجازه داد رشد کنیم و بتوانیم حرف مان را بزنیم.
این طراح صحنه با اشاره به اینکه آتیلا پسیانی از هر نکته میتوانست معنا بسازد، گفت: او به ما یاد داد بتوانیم زبان خود را پیدا کنیم. او دیدگاه عجیبی داشت و زمانی که با او معاشرت میکردیم، پر از خلاقیت میشدیم.
دشتآرا با بیان اینکه در بیمارستان توانسته به ملاقات آتیلا پسیانی برود، گفت: من این شانس را داشتم که او را در بیمارستان ملاقات کنم. او در حال بیهوشی متفاوت بود، انگار آتیلا در حالت نیمههوشیار داشت میرقصید و اجرا میکرد. وقتی چشمانش را باز کرد و من به او گفتم قرار است برگردی و با ما کار کنی، ضربان قلبش روی مانتیور بالا رفت.
او با بیان اینکه آتیلا پسیانی عاشق بازیگری بود، پدر تئاتر و پر از خلاقیت و نور بود، افزود: پسیانی در تئاتر مانند کارگر ساختمان کار میکرد تا جوانانی مثل من بتوانیم آنجا بازیگری را یاد بگیریم. چیزی را به ما تقدیم کرد، که هیچ کس به ما نداده بود. آتیلا باعث شد ما بتوانیم کار و رشد کنیم. نمیدانم از کجا اینقدر وقت داشت تا بیاید و همه تئاترهای ما را ببیند.
تئاتر ایران مدیون و بدهکار آتیلا است
محمد چرمشیر با اعلام اینکه این روز تلخترین روز تئاتر ایران است، گفت: تئاتر ایران روزهای تلخ کم نداشت اما این تلخترین روز تئاتر ایران است. از دیروز دنبال کلماتی گشتم تا بتوانم اندوهم را به شما منتقل کنم اما کلمهای پیدا نکردم؛ هیچ کلمهای غیر از عکس پیدا نکردم. من زخمیام، تئاتر ایران مدیون و بدهکار آتیلا است.
این نمایشنامهنویس با بیان اینکه تئاتر ایران مدیون آتیلا پسیانی است، ادامه داد: در مورد آتیلا حرف میزنیم اما این اندکی از آتیلا است که ما میگوییم. او تاتر ایران را دوباره با کثرت در تئاتر آشنا کرد. باید دوباره و دوباره درباره آتیلا صحبت کنیم. او همیشه کنار ما بود، انگار وقتی آدمها کنار هم هستند، دیده نمیشوند.
او با اشاره به دوستی ۳۳ ساله با آتیلا پسیانی، بیان کرد: این روزها سیل خاطرات به سمت من هجوم آوردند. گاهی به خودم میگویم مگر ۳۳ سال دوستی چقدر خاطره دارد؟ آرزو داشتم یکی از این خاطرات را به تصویر بکشم و با چنگ و دندان آن لحظه را نگه دارم. آتیلا بزرگ بود بزرگ زندگی کرد، به دلیل بزرگ بودنش است که این جمعیت برای وداع او حاضر شدند.
با رفتن آتیلا فصل تغییر کرده است
سحر دولتشاهی بازیگر، با اشاره به اینکه آتیلا پسیانی در اردیبهشت ماه متولد شده بود، گفت: آتیلا اردیبهشت آمد و مهر رفت. آتیلا بهار آمد و پاییز رفت. با رفتن آتیلا فصل تغییر کرده است.
این بازیگر ادامه داد: آتیلا میگفت «آدم یک خانواده دارد که در آن به دنیا میآید و یک خانواده که در آن تجربه میکند»، تو خانواده من بودی آتیلا! راه رفتن بلد بودم اما با تو راههای زیادی رو تجربه کردم. همه چی برای او خیلی جدی و خیلی هم شوخی بود.
دولتشاهی درباره تجربه همکاری با آتیلا پسیانی بیان کرد: او میدانست که چگونه از بازیگر، بازی خوب بگیرد. امروز همه در بازی آتیلا هستیم. نمیتوان دیالوگ گفت، امروز باید با چشمها و بدن بازی کنیم.
آتیلا پسیانی بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون متولد دهم اردیبهشت سال ۱۳۳۶ و فرزند جمیله شیخی از هنرمندان فقید ایران بود، وی فارغالتحصیل کارگردانی و بازیگری تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که بازی در تئاتر را از سال ۱۳۵۶ آغاز کرده و بازی در سینما را از سال ۱۳۶۰ با فیلم عفریت، کاری از فرشید فلکنازی، تجربه کرد.
پسیانی از دهه ۶۰ به بعد حضور فعالی در عرصه تئاتر ایران داشته که شامل اجراهای جشنوارهای و آزاد میشود. وی با آثارش در چندین دوره جشنواره تئاتر فجر حضور داشته که از این میان میتوان به جشنواره فجر سال ۱۳۷۰ اشاره کرد. پسیانی در این دوره «واقعهخوانی جهاز جادو» نوشته محمد چرمشیر را کارگردانی کرد و در کنار آثاری نظیر «سایه ماه» به کارگردانی انوشیروان ارجمند، «مرگ یزدگرد» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی گلاب آدینه، دلدار به نویسندگی و کارگردانی حسین نوری و «مالکنون» به نویسندگی و کارگردانی مریم معترف و عزتالله مهرآوران به روی صحنه برد.
فیلمهای «کشتی آنجلیکا»، «دو فیلم با یک بلیت»، «مسافران»، «خاکستر سبز»، «هیوا»، «شام آخر»، «فرزند صبح»، «پاداش سکوت»، «آتش بس»، «مجردها»، «کما»، «پل چوبی»، «زندگی خصوصی»، «نیمه شب اتفاق افتاد»، «نگار»، «کارگر ساده نیازمندیم» و سریالهای «محله برو بیا»، «محله بهداشت»، «اولین شب آرامش»، «زیر تیغ»، «پرده نشین»، «برف بیصدا میبارد» و تئاترهای «جنایت و مکافات» «باغ آلبالو» «مخمل آبی»، «پروفسور بوبوس»، «کالیگولا شاعر خشونت»، «قهوهٔ قجری»، «درد دل با سگ»، «رستخیز» از آثار زندهیاد پسیانی است.
مراسم هجدهمین دوره شب کارگردانان تئاتر ایران در قالب آیین نکوداشت آتیلا پسیانی اردیبهشت ماه امسال به همت انجمن صنفی کارگردانان تئاتر با حضور جمعی از هنرمندان و بازیگران در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
پسیانی چندی پیش برای سفری شخصی، به فرانسه رفته بود که متاسفانه در پی نامساعد شدن شرایط جسمیاش به دلیل عوارض بیماری سرطان مجبور شده بود در بیمارستانی در این کشور بستری شود.
سید مجید پوراحمدی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرعامل صندوق اعتباری هنر به نمایندگی از محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بلافاصله پس از کسب اطلاع از بستری شدن پسیانی در بیمارستان طی تماس با خانوادهاش، ضمن اطلاع از آخرین وضعیت جسمانی او، پیگیر روند درمانی این هنرمند شد اما متاسفانه پسیانی ۱۴ مهرماه در فرانسه درگذشت.
آتیلا پسیانی، پس از یک دوره مبارزه با بیماری سرطان، روز جمعه ۱۴ مهر، در ۶۶ سالگی چشم از جهان فروبست و درگذشت او، جامعه هنری کشور را سوگوار کرد و تاسف و اندوه بسیاری برانگیخت. پیکر این هنرمند برای خاکسپاری به قطعه هنرمندان بهشت زهرا منتقل خواهد شد.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: پژمان بازغی صندوق اعتباری هنر گلاب آدینه بهرام بیضایی خانه هنرمندان ایران سیروس مقدم آتیلا پسیانی رضا کیانیان محمد چرمشیر سحر دولتشاهی جشنواره تئاتر فجر رامبد جوان مهوش وقاری آتیلا پسیانی تئاتر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۷۰۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما به روایت «آپاراتچی»
ایسنا/اصفهان «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل، مردی جوان و ساده است که سواد نوشتن ندارد، اما شور دارد و عاشق سینماست.
فیلم «آپاراتچی» ساختۀ قربانعلی طاهرفر، یکی از فیلمهای در حال اکران اصفهان است که گیشۀ سینمای ساحل نشان میدهد با استقبال اندکی مواجه شده است، من نیز این فیلم ۹۴دقیقهای را بهتنهایی در سالن عالیقاپو نگاه کردم و وضعیت سالن، یعنی صندلیهای خالی، این موضوع را تأیید میکرد. اما جای سؤال دارد که آیا تماشای «آپاراتچی»، محصول سال ۱۴۰۲ که در چهلودومین جشنوارۀ فیلم فجر به نمایش درآمد، وقت تلفکردن است؟!
اگر عاشق «سینما» باشید، «آپاراتچی» به یک بار دیدنش (و اگر عاشقتر باشید، به چند بار دیدنش!) میارزد؛ آن هم در مقایسه با بسیاری از فیلمهای پرهیاهو و با بازیگران دهانپرکن، اما بیکیفیت که طرفدار هم زیاد دارند. «آپاراتچی» روایت زندگی جلیل است که عاشق سینماست و برای ساختن فیلمی بلند و سینمایی حاضر است هر کاری بکند. او وقتی دیگران معنی کارهایش را نمیفهمند به آنها میگوید، تا حالا عاشق شدی؟! من عاشق سینما هستم!
اتفاقات این اثر که در جشنوارۀ فجر سال گذشته به دریافت جایزۀ ویژۀ داوران برای «نگاه نو» موفق شد، در روزگار نزدیک به پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ و سالهای نخست جنگ ایران و عراق بازمیگردد. جلیل نقاش ساختمان است که روی بوم هم هنرش را به رخ میکشد و مخصوصاً پرتره شهدای عزیزمان را در جنگ ایران و عراق تصویر میکند و به دل خانوادههایشان تسلایی کوچک میبخشد. همین جلیل که عشق بیوحدومرزی به سینما دارد و همواره خود را در جشنوارههای فیلم تصور میکند که جوایزی نفیس به دستش میدهند، قصد دارد فیلمی بلند و زندگینامهای بسازد.
فیلم جلیل دربارۀ شخصیتی به اسم نوری است. نوری در فیلم قاضی سختگیری معرفی میشود. همه مردم از جمله جلیل و همسر و پدر پیرش که در یک خانه زندگی میکنند، بدگویی از این قاضی به روزمرهشان تبدیل شده است. همه معتقدند که نوری دارد جان جوانان وطن را با قضاوتهای نادرستش پایمال میکند. اما در همان ابتدای فیلم، وضعیت نوری دستکم در چشم برخی از مردم، از جمله همین جلیل داستان، دگرگون میشود. و وقتی نوری یعنی قاضی بدنام به دنبال اتفاقاتی شهید میشود، تصمیم میگیرد فیلمی از او بسازد و نامش هم بگذارد: «نوری در تاریکی».
اما فیلمساختن در زمانۀ جلیل آسان نیست. پدرش با او مخالفت جدی دارد و سینما را هنری تهی میداند که یک مشت آدم فاسد و بیدین دور هم جمع میشوند تا بقیۀ مردم را هم با ساختههایشان بیبندوبار کنند! همین نگاه پدر جلیل، طنز تلخی را به اثر بخشیده است. از طرفی، جلیل را وزارت ارشاد وقت جدی نمیگیرد و حاضر به حمایت از او نیست.
فیلم هیچ حامی معنوی و پشتیبان مادی ندارد. خانواده شهید نوری هم با مخالفتها یا خواستههای خود به نوعی دیگر مانعی بر سر راه فیلمسازی جلیل شیفته و خیالپرداز هستند. حالا در ادامه باید دید سرنوشت این فیلم به کجا ختم میشود و اگر روی پرده برود، محبوب مردم خواهد شد، چنانکه جلیل در رؤیا میبیند؟!
فیلمسازی در میانۀ انقلاب و جنگ
فیلم «آپاراتچی» در حد خود و تا جایی که توان گشودن بال و پر داشته است، داستان بغرنج سینمای ما و البته شیرینیهای آن و شوریدگیهای آدمهایش را بازتاب میدهد. سینمای کشورمان از ۱۳۵۷ شمسی بهبعد که هنرمندانی نامدار در آن افتخار آفریدند و از این قاب رنگی و اسرارآمیز ما را به جهانیان نشان دادند یا هرکس دیگری که به توان و سلیقه خود آثاری در آن تولید کرده است، آغازش داستانی پیچیده دارد.
سینمای ایران بعد از ۱۳۵۷ شمسی، در میانۀ انقلاب و جنگی زودهنگام پا گرفت و همواره موانع پرشماری از جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بر سر راهش بود. اما سینما زنده ماند، گاهی نیمهجان شد و گاهی جان تازه گرفت، اما هرچه بود و نبود به پیش رفت و نشان داد که این دنیای شگفتانگیز و پرقدرت شاید سر خم کند و در برخی سالیان منزوی شود، اما از میان نمیرود. سینمای ایران همواره عاشقان خودش را داشته است که برای سربلندی این گوشه پهناور از هنر معاصر ایرانزمین کوشیدهاند.
به جز اینکه به «آپارتچی» میتوان نگاهی تاریخی داشت که در آن مقطع، خاص ایرانمان است، این فیلم به رابطۀ پویایی اقتصاد و هنر نیز نگاه خوبی دارد. جلیل و گروه کوچکش یک مانع جدی بر سر راه فیلمسازیشان دارند و آن هم نداشتن پول کافی و امکانات مادی بهدردبخور است.
این مسئلۀ جدی است. هیچ هنرمندی در هیچ کجای دنیا نمیتواند با شکم خالی و زندگیای که تمامش دغدغه نان باشد، هنری ماندگار به جهان تقدیم کند. گامبرداشتن در چنین مسیری ازجانگذشتگیها میخواهد. اگر در تاریخ هنر درنگ کنیم، آثار پراعجازی که هنوز ماندگارند و ما را انگشتبهدهان میکنند، یا هنرمندش از خانوادهای ثروتمند برخاسته یا نهاد دولتی یا غیردولتی، آن هنرمند را حمایت مالی کرده و دنیایی امن برایش فراهم ساخته است. مردی مثل جلیل که برای فیلمسازی و نمایش استعداد هنری خود به فروختن فرش دستباف همسرش محتاج است، فرشی که میتوانست زیرپای آن دو و پدر و بچههایشان باشد، چه سرنوشتی در سینما خواهد یافت؟
انتهای پیام